امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

امیر علی من

بیماری امیرعلی

سلام عزیزم الان که دارم برات می نویسم تو عزیز مامانی رفتی مهد کودک امروز شنبه است و شما ناز نازی مامان از روز سه شنبه اسهال و استفراق بودی و دیروز بهتر شدی و من بابایی کلی نگرانت بودیم این روزها بزرگتر شدی و بهتر و روانتر حرف می زنی دیشب وقتی داشتیم دوتایی با کامپیوتر نوبتی بازی می کردیم و هر بار که ماهی بزرگتر ما رو شکار می کرد می گفتی منو خورد و من کلی لذت می بردم تازگی بلدی از ١ تا ١٢ رو هم به انگلیسی و هم فارسی بخونی و سوره کوثر روهم خیلی خوب و کامل یاد گرفتی عزیز مامان وقتی نگاهت می کنم همیشه خدا رو شکر می کنم که شما پسرک ناز رو به ما داد خیلی دوستت دارم. ...
6 اسفند 1390

بدون عنوان

سلام عزیزم پسرک نازم امروز اصلا نذاشتی بخوابم و مدام پای کامپیوتر صدام می کردی به من می گی خلنگ جون یعنی مریم جون تازه یادگرفتی با کامپیوتر بازی کنی چند روز پیش برات یک دی وی دی لب تاپی با مانیتور گرفتیم ولی باز کامپیوتر را ترجیح می دی و به ما فرصت نمی دی یک کم شیطون شدی ولی نه زیاد یک شعر رو هم توی مهد یاد گرفتی پائیزه پائیزه برگ درخت می ریزه هوا شده کمی سرد روی زمین پر از برگ این رو با زبون کودکانه ات می خونی ولی من بقیه شعر رو بلد نیستم و هر چی به مربی شما گفتم تا برام بنویسه باز یادش می ره دوستت دارم یکی یک دونه من. ...
6 بهمن 1390

نقاشی امیرعلی

سلام عزیزم امروز با نرم افزار پینت توی کامپوتر یک نقاشی قشنگ کشیدی خیلی دوستش دارم آخه موقع کشیدنش خیلی ذوق داشتی خیلی دوستت دارم خوشمزه من.  
21 دی 1390

امیر علی و من

سلام عزیزم چند روزه هردوی ما سخت سرما خوردیم و تو این مدت خیلی بهانه گیر شدی و مدام لجبازی می کنی و گریه می کنی امروز دوباره می برمت دکتر آخه هنوز بی حالی خیلی دوستت دارم حتی وقتی غر غرو می شی عزیزم.     ...
22 آذر 1390

محرم

سلام عزیزم امروز روز تاسوعا است و من مجبور بودم صبح برم سر کار و باز تو تنها موندی وقتی مدام سرکارم حتی جمعه ها دلم می گیره که نمی تونم باهات وقت بگذرونم ولی قول می دم برنامه ریزی کنم تا بیشتر باهم باشیم خیلی دوستت دارم تو مهمترین چیز زندگی من  هستی.                  ...
15 آذر 1390

امیر علی ناز من

بعد از چند روز سرماخوردگی و تب و امروز بهتر شدی و سرحال بودی ولی یک خورده حساس و بهانه گیر شدی تازگی ها چند تا کلمه رو بامزه تلفظ می کنی مثلا به خراب شد می گی مامانی خبابه و به قرمز می گی مرمز و هر جا می ریم اول با صدای بلند می گی سلام چطوری ؟ خلاصه کلی شیرین زبون شدی و در ضمن خیلی مرتب و با نظمی و قتی از مهد می آیی لباساتو در می یاری و می زاری توی کیفت و اگه چیزی روی لباست بریزه با ید حتما پاک بشه و یا وقتی داری سی دی نگاه می کنی بقیه سی دی ها رو می زاری توی جا سی دی و پوست میوه و یا خوراکی هارو می بری توی سطل می زاری و خلاصه اینکه مامانی خیلی خیلی دوستت داره و هر وقت می گم ناز نازی و بامزه اس اسمش...........تو سریع می گی امیر علیه.د...
27 آبان 1390

بدون عنوان

پسر گلم چند روزه که با کارتهای دید آموز داری لغات جدید رو با اشتیاق یاد می گیری ناناناس=اناناس انار امگور=انگور APPLE  موز زمبور=زنبور سبزی و چهارگوش دایره اکرکه=دوچرخه کاموتر=کامپیوتر و کلی کلمات دیگه که با لهجه بامزه ای برام می خونی می دونم که خیلی به کتاب علاقه داری و به خاطر همین منم دوست دارم با هم کتاب بخونیم خیلی دوستت دارم    ...
6 آبان 1390

از شیر گرفتن امیر علی

سلام عریزم امروز 5 روزه  که دیگه شیر نمی خوری وقتی از تلخک استفاده کردم برای بار اول که به دهنت خورد گفتی مامان الخه و بعد دیگه شیر نخوردی گاهی به طرفم می اومدی و دوباره می رفتی فقط این روزها یک کم بی قراری و سخت می خوابی و برنامه خوابت به هم خورده ولی این هم زود تموم می شه اخه پسرک من دیگه بزرگ شده خیلی دوستت دارم خیلی   ...
3 آبان 1390

عکسهای امیر علی

پسر ناز من که از حالا عاشق موسیقی هستی. امیر علی خونه مامان بزرگ البته به مامانی می گه بزرگ اینم جیغ امیر علی توی ویلای لب ساحل فروردین امسال. امیر علی در حال لا لا اینم یک عکس بامزه از خوشگل مامان   ...
19 مهر 1390

روزت مبارک عزیزم.

سلام عزیزم اومدم تا روز کودک رو بهت تبریک بگم حالا تو خوابیدی و یک کم سرما خوردی دیشب با هم رفتیم پارک و تو مثل همیشه فقطسرسره سوار شدی و به نی نی پشت سرت هی می گفتی بیا بیا ووقتی رفت کلی دمق شدی فدات بشم که اینقدر مهربونی.   خدایا ممنون که امیر علی رو به ما هدیه دادی. خیلی دوستت دارم پسرک خوشگل و مهربون من. ...
17 مهر 1390