امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

امیر علی من

بدون عنوان

این عکس مال زمستان پارساله یعنی نزدیک عید وقتی امیر علی لا لابود امیر علی و ماشینش ...
10 مهر 1390

عکسهای متفرقه

سلام اینم چند تا عکس قدیمی تر وقتی یکخورده کوچولوتر بودی. وقتی یکدفعه ازت عکس گرفتم و در حال شیطونی بودی.   امیر علی توی پارک با بابایی وقتی مامانی امتحان داشت. خستگی امیر علی دوستت دارم پسر ناز من     ...
8 مهر 1390

عید فطر

سلام پسرکم فردا روز عید فطره و من می خواهم بگم عیدت مبارک عروسک من حالا من و تو بابایی می ریم خونه مامان بزرگ از طرف خودم و تو به هرکی که این وبلاگ رو می خونه می گم عیدتون مبارک. ٠٠ ...
9 شهريور 1390

راهپیمایی

امروز من و پسر نازم رفتیم راهپیمایی روز قدس و پسرکم در حالی که روی دوش بابایی بود کلی ذوق کرده بود اخه یک عالمه ادم و نی نی دید که تا حالا ندیده بود الانم تخت گرفته خوابیده اخه کلی خسته شده خوب بخوابی عزیزم   ...
4 شهريور 1390

بدون عنوان

امروز دیگه بهتری و خبری از اب بینی و فین فین کردن نیست اما من هنوز خوب خوب نشدم امروز وقتی داشتم باتو از مهد می اومدم کلی کلمه رو مثل طوطی برام تکرار کردی جوجو - الام یعنی سلام- هاپو - اب به یعنی آب- نی نی و خلاصه من هر چی می گفتم تو یک چور بامزه ای تکرار می کردی و قتی هم دم در رسیدیم کلید رو ازم گرفتی و گفتی منه یعنی مال منه این روزها خیلی دوست داری سی دی بزاری و دست بزنی و ما هم با تو همراهی کنیم در ضمن استعداد زیادی هم توی رقصیدن داری و هر کاری کاری رو می بینی تکرار می کن عزیزم تو هم مثل مامانی خیلی مغروری و وقتی یک کار اشتباه می کنی دعوات می کنیم بغض می کنی و ساکت می شی و گریه ات رو می خوری.خیلی دوستت دارم اندازه...   ...
1 شهريور 1390

تولد دوساگی تو

سلام عزیزم امروز روز تولدته و من و بابایی با تو پسر گلم رفتیم پیاده روی و بعد با هم رفتیم و برات دو دست لباس خوشگل خریدیم سه شنبه هفته دیگه جشن می گیریم و کلی بهمون خوش می گذره. دوستت دارم یک عالمه آنقدر که نمی تونی تصور کنی.        ...
1 شهريور 1390

سرماخوردگی من / تو

 امروز من و تو هردو خونه موندیم آخه هر دومون سرما خوردیم دیشب حالت خیلی بد بود و حسابی بی حال بودی ولی الان بهتری دیروز خیلی زود خوابیدی چون حال و حوصله نداشتی و ما انگار جای خالی تو و شیطونی هات رو حس می کردیم زودتر خوب شو پسرکم خیلی دوستت دارم زیاد.   ...
23 مرداد 1390

مهد جدید تو

از اول مرداد مهدت رو عوض کردی و به جای مهد جهان کودک به مهد مسافر کوچولو میری اوایل گریه می کردی و ولی حالا این  مهد روخیلی دوست داری و صبحها وقتی می رسیم می دویی و میری تو و بلند می گی الام  یعنی سلام و می ری تو خلاصه خوشحالم که این مهد رو دوست داری این روزها خیلی خسته می شم و اصلا وقت ندارم که با تو بازی کنم امیدوارم تا اخر ماه برنامه هام رو جوری تنظیم کنم که بازم با هم بریم پارک و بازی کنیم دوستت دارم عزیزم پسرک خوشمزه من.                                  &nb...
23 مرداد 1390

یک کار بامزه

سلام عزیزم دیروز تو یک کار با مزه کردی که کلی ذوق کردم وقتی عطسه کردم اومدی و چند بار زدی پشت من آخه هر وقت یک چیزی توی گلوت گیر می کنه من میزنم پشتت و تو فکر کنم تقلید اون کار رو کردی و فکر کردی چیزی تو گلوم گیر کرده خلاصه کلی پسرک من مهربونه. ...
20 تير 1390