امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

امیر علی من

بدون عنوان

اینم چند تا عکس توی شرایط مختلف و جاهای مختلف از پسرک نازی نازی اینم امیر علی در حال رانندگی   تولد دو سالگی امیر علی   وقتی امیر علی خسته شده       امیر علی بهار امسال کنار دریا امیر علی در حال سرسره بازی چون توی پارک فقط سر سره می خواهد و سوار چیز دیگه ای نمی شه امیر علی توی حیاط توی ییلاق با خاله سمیرا و صبا جون   ...
13 مهر 1390

بدون عنوان

این عکس مال زمستان پارساله یعنی نزدیک عید وقتی امیر علی لا لابود امیر علی و ماشینش ...
10 مهر 1390

عکسهای متفرقه

سلام اینم چند تا عکس قدیمی تر وقتی یکخورده کوچولوتر بودی. وقتی یکدفعه ازت عکس گرفتم و در حال شیطونی بودی.   امیر علی توی پارک با بابایی وقتی مامانی امتحان داشت. خستگی امیر علی دوستت دارم پسر ناز من     ...
8 مهر 1390

عید فطر

سلام پسرکم فردا روز عید فطره و من می خواهم بگم عیدت مبارک عروسک من حالا من و تو بابایی می ریم خونه مامان بزرگ از طرف خودم و تو به هرکی که این وبلاگ رو می خونه می گم عیدتون مبارک. ٠٠ ...
9 شهريور 1390

راهپیمایی

امروز من و پسر نازم رفتیم راهپیمایی روز قدس و پسرکم در حالی که روی دوش بابایی بود کلی ذوق کرده بود اخه یک عالمه ادم و نی نی دید که تا حالا ندیده بود الانم تخت گرفته خوابیده اخه کلی خسته شده خوب بخوابی عزیزم   ...
4 شهريور 1390

بدون عنوان

امروز دیگه بهتری و خبری از اب بینی و فین فین کردن نیست اما من هنوز خوب خوب نشدم امروز وقتی داشتم باتو از مهد می اومدم کلی کلمه رو مثل طوطی برام تکرار کردی جوجو - الام یعنی سلام- هاپو - اب به یعنی آب- نی نی و خلاصه من هر چی می گفتم تو یک چور بامزه ای تکرار می کردی و قتی هم دم در رسیدیم کلید رو ازم گرفتی و گفتی منه یعنی مال منه این روزها خیلی دوست داری سی دی بزاری و دست بزنی و ما هم با تو همراهی کنیم در ضمن استعداد زیادی هم توی رقصیدن داری و هر کاری کاری رو می بینی تکرار می کن عزیزم تو هم مثل مامانی خیلی مغروری و وقتی یک کار اشتباه می کنی دعوات می کنیم بغض می کنی و ساکت می شی و گریه ات رو می خوری.خیلی دوستت دارم اندازه...   ...
1 شهريور 1390

تولد دوساگی تو

سلام عزیزم امروز روز تولدته و من و بابایی با تو پسر گلم رفتیم پیاده روی و بعد با هم رفتیم و برات دو دست لباس خوشگل خریدیم سه شنبه هفته دیگه جشن می گیریم و کلی بهمون خوش می گذره. دوستت دارم یک عالمه آنقدر که نمی تونی تصور کنی.        ...
1 شهريور 1390

سرماخوردگی من / تو

 امروز من و تو هردو خونه موندیم آخه هر دومون سرما خوردیم دیشب حالت خیلی بد بود و حسابی بی حال بودی ولی الان بهتری دیروز خیلی زود خوابیدی چون حال و حوصله نداشتی و ما انگار جای خالی تو و شیطونی هات رو حس می کردیم زودتر خوب شو پسرکم خیلی دوستت دارم زیاد.   ...
23 مرداد 1390

مهد جدید تو

از اول مرداد مهدت رو عوض کردی و به جای مهد جهان کودک به مهد مسافر کوچولو میری اوایل گریه می کردی و ولی حالا این  مهد روخیلی دوست داری و صبحها وقتی می رسیم می دویی و میری تو و بلند می گی الام  یعنی سلام و می ری تو خلاصه خوشحالم که این مهد رو دوست داری این روزها خیلی خسته می شم و اصلا وقت ندارم که با تو بازی کنم امیدوارم تا اخر ماه برنامه هام رو جوری تنظیم کنم که بازم با هم بریم پارک و بازی کنیم دوستت دارم عزیزم پسرک خوشمزه من.                                  &nb...
23 مرداد 1390

یک کار بامزه

سلام عزیزم دیروز تو یک کار با مزه کردی که کلی ذوق کردم وقتی عطسه کردم اومدی و چند بار زدی پشت من آخه هر وقت یک چیزی توی گلوت گیر می کنه من میزنم پشتت و تو فکر کنم تقلید اون کار رو کردی و فکر کردی چیزی تو گلوم گیر کرده خلاصه کلی پسرک من مهربونه. ...
20 تير 1390